طلبِ چیزی که یافته باشد و طلب کند
طلب آدمی آن باشد که چیزی نیافته طلب کند و شب و روز در جست و جوی آن باشد. الّا طلبی که یافته باشد و مقصود حاصل بوَد و طالبِ آن چیز باشد، این عجب است. اینچنین طلب در وهم آدمی نگنجد و بشر نتواند آن را تصور کردن؛ زیرا طلب او از برای چیز نویست که نیافته است. و این طلبِ چیزی که یافته باشد و طلب کند، این طلبِ حقّ است، زیرا که حق تعالی همه چیز را یافته است و همه چیز در قدرت او موجود است که: "کُن فَیَکُون الواحدُ الماجِد." واجد آن باشد که همه چیز را یافته باشد و مع هذا حق تعالی طالب است که: هُوَ الطّالبُ و الغالب." پس مقصود از این، آن است که "ای آدمی! چندان که تو در این طلبی که حادث است و وصف آدمی است، از مقصود دوری. چون طلب تو در طلب حق فانی شود و طلب حق بر طلب تو مستولی گردد. تو آن گه طالب شوی به طلب حق."
منبع: فیه ما فیه
مولانا جلالالدین محمد بلخی
به تصحیح بدیعالزمان فروزانفر
چاپ 1389
از وبلاگ سیلور اسکرین